چرا باید در ارتباط زبان مثبت به کار برد ؟

 

 

صحبت کردن یکی از قدرتمندترین روش هایی است که ما به وسیله ی آن بچه ها و رفتارشان را تحت تاثیر قرار می دهیم.

 

کلمات برای بچه ها دارای معنای قدرتمندتری هستند، زیرا درک آنان محدود است و قدرت استدلال و منطق شان رشد کافی نکرده است. از نظر آنان ، اشیاء یا بزرگ هستند یا کوچک، نژادها یا سفید هستند یا سیاه، و مردم یا خوب اند یا بد. بچه ها کلمات ما را جدی تلقی نمی کنند. کلمات زودگذرند، اما آسیبی که می توانند وارد کنند، جبران ناپذیر است در حالی که سودمندی هایی که می توانند ایجاد کنند، موقت است.

 

صحبت کردن چیزی بیش از به کاربردن کلمات است؛ این کار شامل آهنگ صدا، مکث، تغییر آهنگ کلام، نحوه ی بیان آن و حرکات بدن متناسب با آن است. زمانی که حالت بدنتان با کلماتی که به کار می برید هماهنگ نباشد، اعتبارتان را از دست می دهید. بچه ها تناقض و ناهماهنگی را از طرز نگاه شما، این که آیا دهانتان به لبخند باز است یا اخم کرده اید، آیا سرتان به نشانه تایید تکان می خورد یا به چپ و راست و این که دستانتان چه کار می کند، حس می کنند.

 

فقط کافی است چند دقیقه ای در مکان های عمومی به سر ببریم تا کلمات شرم آوری را که والدین دایماً در مورد فرزندشان به کار می برند، بشنویم و اغلب می توانیم ببینیم که چطور عزت نفس بچه ها به سرعت فروکش می کند و آنها سردرگم می شوند.

 

داشتن کلامی مثبت، هنر است نه صرفاً اتفاق. سخن مؤثر و مثبت نیازمند خواستن این تغییر، تعهد به آن و تمرین زیاد است.کلام مثبت باید به صورت عادت درآید تا کلمات نامناسب به سرعت از دهان بیرون نپرند یا زمان به این گران بهایی بیهوده صرف انتخاب کلمات نشود.

 

عبارات مثبت را در بالاترین سطح هشیاری تان قرار دهید تا بتوانید به آسانی آن را بیان کنید. اگر می توانید، این کار را قبل از تولد فرزندتان، یا حتی از همین حالا، شروع کنید.

 

 

چگونه کلام مثبت به کار ببریم ؟

 

موارد مشترک در تمام سنین :

 

* لحن صحبت کردن تان مودبانه، آرام، بامحبت، حساس و همراه با عشق و محبت باشد و از کلماتی استفاده کنیدکه ارزش شنیدن را دارند. هرگز از کلمات بیزارکننده،  طردکننده، وقیحانه یا بی ارزش استفاده نکنید.  هرگز غرغر نکنید، فریاد نزنید، جیغ نکشید، سربه سر نگذارید یا شرمنده نکنید. بچه ها از الگوها یاد می گیرند و روزی آن چه را جایی شنیده اند، چه قابل قبول باشد و چه نباشد، به کار می برند.

*  هرگز بچه ناتوان را کتک نزنید و با کلمات آزارش ندهید. با این کار او را می ترسانید و قدرتش را می گیرید. تصور می کنید بچه در برابر این سوال پدرشش که «کتک می خواهی؟» ، چه خیالی می کند؟ آیا او نیز همین را از دوستی که آزارش می دهد، می پرسد؟ مدت مدیدی بعد از ناپدید شدن کلمات آزاردهنده، لحن بد ناشی از آن ها و تاثیراتش در بچه منعکس می شود.

 

 

*  در برابر وسوسه ی گفتن «نه» یا «نکن» به فرزندتان، مقاومت کنید. این کار موجب می شود بچه ها در برابر والدین کر شوند، همچنین در مورد نوزادی فعال  یا کودکی نوپا سخت است ، اما آنان کلمات را با تقلید می آموزند. اگر دائماً کلمات منفی بشنوند ، اولین کلمه ی آنان نیز «نه» ، «نکن»، «بس کن» و «صبر کن» می شود. این کلمات راه های سریع پاسخ گفتن بچه می شود تا حد امکان به فرزندتان «بله» بگویید و تنها در زمان ضرورت «نه» بگویید.

 

فرزندتان را به گونه ای مثبت قبل از ایجاد تغییر در کارهای عادی روزانه یا قبل از انجام کاری، آگاه کنید. بچه ها درک کمی از زمان دارند و حرکتشان آرام است. آگاهی به آن ها زمان بیشتری برای سازگاری با موقعیت به آن ها می دهد. از رویکرد مثبت استفاده کنید.

 

این عمل را به صورت عادت درآورید که بعد از هر کلمه ی «نمی توانی» یک کلمه ی «می توانی» بگویید و اگر دلیل قانع کننده ای دارید که نه بگویید، آن را با یک «بله» همراه کنید.

 

* عبارات مثبتی را که برای همه ی بچه ها در هر سنی مؤثر است یاد بگیرید و به کار ببرید.

 

* زمانی که فرزندتان در شروع برخی کارها مشکل دارد، با طرح یک سؤال، پیشنهادی بدهید. بگویید : «آیا می خواهی ... ؟»

مثال ها :

«آیا می خواهی اول سرسره سواری کنی؟»

      «آیا می خواهی اول مقداری شیر بخوری یا یک تکه ساندویچ ؟»

          «من می خواهم ... تو می خواهی چه کار کنی ؟»

 

*    عبارات زیر را به عنوان درخواست، از خزانه ی لغات تان حذف کنید:

  «چرا ... انجام نمی دهی ؟»

   «می توانی... ؟ »

 «آیا می خواهی... ؟»

           «آیا دوست داری ...؟»

            «اشکالی ندارد اگر...؟»

 

  شما واقعا منظورتان این نیست که بگویید ؟ «آیا می توانی چراغ را خاموش کنی ؟» بلکه می خواهید بگویید : «می شود لطفاً چراغ را خاموش کنی؟» این برای کودک تفاوت ایجاد می کند و پاسخی را که می خواهید ، به دست می آورید. در عوض بگویید :

 

«لطفاً ... »

« وقتش است که ... »

« من نیاز دارم که تو ... »

« ما نیاز داریم که ... »

« بیا ... »

 

  قبل از راهنمایی فرزندتان ، اسمش را صدا کنید تا احساس کند مهم و ارزشمند است. هر دوی این احساس ها موجب بالا بردن عزت نفسش می شود.

 

 *   انتظارات تان را به وضوح بیان کنید.کاری را که لازم است انجام شود بیان کنید. به فرزندتان آن چه را می خواهید انجام دهد بگویید، نه آن چه را نمی خواهید.      همیشه کاری را از او بخواهید که می تواند انجام دهد. تا جایی که ممکن است ، نه ها و نکن ها را حذف کنید.

 

  قوانین مثبت و ساده ای ایجاد کنید که به راحتی قابل اجرا باشد. تعیین شرایط و قوانین قبل از انجام کارها به بچه ها کمک می کند تا آن چه را از آن ها توقع دارید، درک کنند.

مثال:

«جای آب در لوله است، نه کف اتاق»

«در فروشگاه باید کنار چرخ دستی خرید بایستی»

«تکالیف درسی باید قبل از تماشای تلویزیون انجام شوند.»

 

* در صورت امکان به موارد خوب توجه نشان دهید و آن ها را تقویت کنید و موارد بد را نادیده بگیرید. «من روشی را که تو ... ، دوست دارم.» مسائل جزئی را نادیده بگیرید.

 

 * از نق زدن اجتناب کنید. اگر می خواهید فرزندتان به حرف شما گوش دهد، شنونده ی خوبی باشید.

 

 * هرگز فرزندتان را با دیگران مقایسه نکنید. « خواهرت گریه نمی کند، چرا نمی توانی بیش تر مثل او باشی ؟ »

 

 

کلام مثبت در ارتباط با کودک خردسال

 

 

 *  در مورد کودکان خردسال، از حرف زدن با خود و صحبت موازی استفاده کنید. هر دو به کودک کمک می کند تا خویشتن داری و زبان را درک کند و احساس مهم بودن به او می دهد، از این رو عزت نفسش بالا می رود. حرف زدن با خود، صمیمیت درباره ی کاری است که در حضور بچه انجام می دهید: «من دارم صبحانه ات را درست می کنم. این حبوبات تو است و آن را در کاسه  می ریزم.» صحبت موازی حرف زدن درباره ی کاری است که بچه جلوی شما انجام می دهد و آن چه می بیند ، لمس می کند، می چشد و می شنود: «تو داری حبوباتت را می خوری . موز بوی خوبی دارد. این طور نیست؟» و غیره.

 

  *  به جای «نه» ، بگویید : «صبر کن» ، «دست نگه دار» ، « ای وای ».

 

هر لغتی به جز «نه» به کار ببرید. اگر کودکتان دائماً «نه» بشنود، اولین کلمه ای که به کار می برد «نه» است. این پاسخ به هر کاری است که بچه ها شروع به انجامش می کنند. کودکان نوپا حتی زمانی که منظورشان «بله» است، «نه» می گویند. «نه» مهیج تر است و همیشه جلب توجه می کند. «نه» را نادیده بگیرید.

 

کلام مثبت در ارتباط با کودک نوپا و سنین بعد از آن

 

 

 

* کلمات منفی را به مثبت تبدیل کنید. هر «نه» را با «بله» دنبال کنید و هر «نمی توانی» را با «می توانی» . مثلاً بگویید: «من نمی توانم به تو اجازه دهم که ... ، ولی می توانی ...»

 

چنین عباراتی به کار ببرید:

«بیا...»

«حالا نوبت توست که ...»

«من نیاز دارم که تو ... »

     «وقت آن است که ... »

همه ی عبارات باید مثبت، خوش بینانه و مهیج باشند.

 

 *  به فرزندتان اجازه دهید تا «بله» را به عنوان عبارتی گرم و ناشی از جانب شما بشنود تا بتواند با محدودیت هایی که در زندگی احساس می کند، کنار بیاید. برخی از کارهایش را قابل قبول در نظر بگیرید و بگویید:

«بله، تو می توانی روی زانویم بنشینی.»

«بله، تو می توانی به تنهایی بازی کنی.»

«بله، تو وقت ناهارت را به یاد آوردی.»

      «بله، تو تکالیفت را انجام دادی.»

 

 * موضوعات درست و مناسب را با لحنی شاد و محکم ادا کنید شما به عنوان پدر یا مادر دارای قدرت هستید؛ از آن استفاده کنید.

 

  با اجتناب از سؤالات زیر، از سرزنش و شرمسار کردن فرزندتان بپرهیزید.

سؤالات متهم کننده: «چه کسی این کار را کرد؟»

سؤالاتی که جوابش را می دانید:

«چه کار می کنی؟»

«چه اتفاقی افتاده؟»

 

 سؤالاتی که بچه ها نمی توانند جواب دهند:

«چند بار به تو گفتم که...؟ »

 «چرا این کار را کردی؟»

«چرا نمی توانی درست رفتار کنی؟»

 

  * هرگز با جملاتی توأم با خشم او را تهدید یا شرمسار نکنید:

« اگر تو ... »

« تو ... »

 

 * کلماتی مثبت به فرزندتان بیاموزید که به جای استفاده ازدست ها، آنها را بر زبان بیاورد.

 

بچه های کوچک عاشق كلمات قلمبه سلمبه هستند. وقتی از بچه ها می خواهیم به جای دستها از کلمات استفاده کنند، باید کلمات مناسب را به آنها یاد بدهیم.

قابل پذیرش / غیرقابل پذیرش

قابل توضیح

مجادله

شگفت زده

پیامدها

قابل اعتماد

بحث

همدلی

فراوان

بخشیدن

غیر قابل مذاکره

معتبر

عزت نفس

ارزشمند

تحمل پایین

...............

      ...............

 

* اگر برای پاسخ دادن به تقاضایی که فرزندتان از شما می کند نیاز به زمان دارید، به جای گفتن «نه» یا کلمه ای که معنای «نه» میدهد، مثبت باشید و یکی از عبارات زیر را به کار ببرید :

قبل از واکنش نشان دادن به رفتار فرزندتان، او را با نام صدا کنید.

« الآن پاسخ مناسبی برای تو ندارم. من به زمان بیشتری برای فکر کردن نیاز دارم.»

« الآن آمادگی تصمیم گیری ندارم.»

« الآن نمیدانم در مورد آن چه از من خواسته ای، چه احساسی دارم.»

« اجازه بده بعداً در این مورد صحبت کنیم. »

« بله، به زودی.»  یا « بله، بعداً» و به آن عمل کنید. از گفتن «شاید»  اجتناب کنید.

«یک دقیقه به من وقت بده تا در مورد آن فکر کنم.»

      «چرا؟» و اجازه دهید که فرزندتان به شما توضیح دهد.

 

با فرزندتان همدردی کنید.

«متاسفم که ناراحت هستی.»

«می توانم ببینم که تو نظرت راجع به آن چیست.»

«تو در این مورد حق داری.»

«ممکن است این طور باشد.»

«این خیلی جالب، شگفت انگیز و ... است.»

«بیا وقتی آرام شدی در این مورد صحبت می کنیم.»

«ممکن است حق با تو باشد.»

«تو کاملا حق داری.»

«گریه / جیغ / تهدید دیگر کارایی ندارد. »

«گریه/ جیغ/ فریاد/ تهدید هیچ مشکلی را حل نمی کند. »

«می توانم بفهمم که چه قدر ناراحت / ناامید/ عصبانی هستی، اما مسأله این است که این باید این طور باشد. »

«می دانم از این موضوع خوشحال نیستی ، اما این موضوع جای بحث ندارد. »

 

  از به کار بردن کلمه ی «نکن» در ابتدای جمله خودداری کنید. فرزندتان شما را امتحان می کند و باز هم کاری را که از آن منع شده است، انجام می دهد. او حرفهای والدین را نمی شنود و در واقع نسبت به حرفهای آنها کر می شود. در ضمن، بچه ها نمی توانند گذشته را در نظر بیاورند. زمانی که از بچه ها می خواهید تا کاری را انجام ندهند، آنان نمی توانند فکرشان را در مورد کاری که قرار است در آینده انجام ندهند، تغییر دهند. در ابتدا این مسأله به تفکر، اندیشه و تلاش بیشتر نیاز دارد، اما بهتر است به جای گفتن «نکن» یا «نه»، به او چیز بهتری را آموزش دهید. از همین حالا شروع کنید. درس را ساده شروع کنید و اگر به تکرار یا تغییر مجدد نیاز دارد، روی آن تأکید کنید.

به جای: «به بخاری دست نزن»، می توانید بگویید: «بخاری داغ است، بخاری خطرناک است، می سوزی.»

     به جای: «در خیابان ندو»، می توانید بگویید: «در پیاده رو بمان، ممکن است در خیابان آسیب ببینی یا ماشین تو را زیر کند.»

    به جای: «روی صندلی نپر»، می توانید بگویید: «صندلی برای نشستن است، نه برای ایستادن روی آن.» یا «کفشهای تو کثیف هستند و صندلی را کثیف می کنند.»

 

  زمانی که در حال اصلاح رفتار غیرقابل پذیرش فرزندتان هستید، احساساتش را بپذیرید. به عنوان مثال، به او بگویید:

 

«می دانم عصبانی هستی، اما نمی توانم به تو اجازه دهم که به مردم صدمه بزنی یا چیزی را خراب کنی.» یا «می دانم الآن مرا دوست نداری، ولی نمی توانم به تو اجازه دهم که...»

 

 

به تأثیری که کار او به همراه دارد، اشاره کنید. «این کار مسلماً به من کمک کرد، یا کمک خواهد کرد تا خواهرت را خوشحال کنم.»

 

*    از فعالیت و نحوه ی عمل او بپرسید، «چه طور آن را انجام دادی؟» یا «چه چیزی به کار بردی تا....؟ »

 

مسائل را با لحنی مهربان به بچه یادآوری کنید. به او بگویید: «قبلاً این موضوع را شنیده ای، اما نیاز داری دوباره آن را بشنوی.»

 

* روی عمل و روشی که قرار است انجام شود تمرکز کنید، نه روی فرزندتان. حوادث را بدون اشاره به فرزندتان بیان کنید. این روش به میزان زیادی از فشار و احساس گناه فرزندتان کم می کند. بچه های کوچک همیشه نمی توانند نیروی حرکت آنی یا ماهیچه های شان را کنترل کنند، و این روش عزت نفس سالمی را که همه ی ما به آن نیاز داریم، پرورش می دهد.

 

 مثالها:

به جای: «اسباب بازی هایت را جمع کن»، بگویید: «لازم است اسباب بازیهایت جمع آوری شوند.»

 به جای: «دیگر نبینم شیر آب را اینطوری باز کنی»، بگویید: «ما به آرامی شیر آب را باز می کنیم.»

به جای: «تو شیر را ریختی»، بگویید: «شیر ریخت.»

«نه» گفتن را کاهش دهید و به جای آن به بچه «بله» بگویید.

«بله، تو می توانی بعد از شام ...... بخوری.»

«بله، بعد از انجام تکالیفت، می توانی فیلم تماشا کنی.»

«بله، می توانی گوش هایت را سوراخ کنی، اما بعد از این که دوازده ساله شدی.»

 

به فرزندتان کمک کنید احساساتش را با کلمات بیان کند و احساسات نهفته در پشت اعمالش را بروز دهد. گاهی او نمی داند چرا این طور رفتار می کند و به کمک شما نیاز دارد تا بتواند دلایل اعمالش را در قالب کلمات بیان کند. پاسخگوی احساسات فرزندتان باشید و به آنها اعتبار دهید. اما به یاد داشته باشید که شما مسؤول احساسات او نیستید.

 

خطر: «پسر خوب!» و «دختر خوب!»

 

این عبارات اغلب استرسی غیرضروری روی بچه ها وارد می آورد. در واقع شما قصد دارید رفتار - در واقع کاری را که کرده اند و بیشتر از همه تلاشهای شان را ارزیابی کنید، اما برای بچه ها این طور به نظر می رسد که می خواهید شخصیت و موجودیت آنها را ارزیابی کنید. بچه ها سردرگم می شوند و اخیال می کنند که شخصیت شان (یا بدتر، عشق شما) براساس رفتارشان است.

 

کلمه ی «خوب» چه معنایی برای بچه ها دارد؟ منطق بچه ها به آنها اجازه می دهد که فقط معناها و نظریات محدود را دریابند. از نظر آنها اشياء یا بزرگ هستند یا کوچک، موضوعات یا سفید هستند یا سیاه، اشخاص یا بد هستند یا خوب . این تأکید زمانی به بچه ها اعمال می شود که طبیعتاً احساس می کنند نمی توانند همیشه خوب باشند. «آیا مامان مرا دوست دارد چون خوب هستم؟ تنها وقتی خوبم مرا دوست دارد؟» و غیره. بنابراین اصطلاح «پسر خوب، دختر خوب» را برای حیوانات خانگی تان به کار ببرید.

 

با جانشین کردن «خوش به حالت» این عادت را بشکنید.

 

پیامی که این عبارت می دهد این است، «تو باعث شدی خوب جلوه کنم و کاری را که می خواستم انجام دادی.» آیا شما حق دارید برای کاری که دیگری انجام داده است کسب اعتبار کنید؟ آیا شما اهمیت می دهید که کودکتان درباره ی تلاشش چه احساسی می کند؟ «افتخار کردن» یک تحسین بیرونی است، نه ارزیابی درونی. درعوض روی خوش حالی تان برای دیگری تمرکز کنید.

 

جانشین ها:

«من برای تو خیلی خوشحالم.»

«باید به خودت افتخار کنی.»

«تو حق داری که به خودت افتخار کنی.»

«من خیلی خوشحالم که تو ...»

      «تو حتما بابت .... خیلی خوشحال هستی.»

 

 

 

 

برگرفته از کتاب : چه گونه فرزندم را تربیت کنم ؟

نویسنده : دکتر ملانی بازارت

مترجمان : الهام آرام نیا ، شمس الدین حسینی